سلام
در این پست میخوام چند مورد اساسی از تفکراتی که استاد عباس منش مطرح میکنند رو مطرح کنم
خدا هست
کجا؟
همه جا، خب راه رسیدن بهش چیه؟طبق تفکرات استاد همچون رضا مارموک (پرویز پرستویی) راههای رسیدن به خدا به تعداد آدم ها متفاوته، پس هر کس به شیوه خودش میتونه قرآن بخونه، نخونه، تورات یا اصلا هیچ کدوم فقط مهم اینه که باور داشته باشه.
آیا واقعا اینچنین هست؟
نمیدونم تیراندازی کردید یا نه؟ من یه تئوری دارم در مورد رسیدن به هدف
بزارید به یه زبون دیگه بگم : فرانسوی ها از بزرگترین بیابان جهان میخواستند عبور کنند، جهت رسیدن به مستعمرات خودشون، برای این کار هر 5 مایل یک بشکه نفت سیاه گذاشتند، ده ها سال هر مسافر ساده هم میتونست از بزرگترین بیابان جهان عبور کند.
خب برگردیم به تئوری تیراندازی : میخواهیم به خدا و مقام قرب الهی که بی نیازی هست برسیم، قطعا این روند پله پله هست و قطره قطره باید دریا شد، اما از هر راهی؟؟؟؟
نقد تفکرات سرمایه داری من از اینجا شروع می شود :
راه رسیدن بخدا با نقشه قرآنی(قرآن کاتالوگ همه آفرینش هست که خدا به ما داده)
سیره (روش و منش زندگی) پیامبرانش و 12 امام میگذرد و لاغیر
خلاصه گفتم و ساده
چون باید با حداقل دانایی بتوان از این مسیر به سلامت با عمل خوب عبور کرد.
در روشی که شیعه عقلانی ارائه داده چیزی به عنوان گور بابای بقیه وجود ندارد.
چیزی که در صحبتهای این آقا مطرح میشود: تئوری سلف سرویس بودن دنیا و نداشتن غم دیگران، که وقاحت را به اوج خود می رساند : که من نعماتی دارم و در دل دیگرانی که نسبت به شرایط نتوانسته اند داشته باشند خود نمایی میکنم و دهان همه را به آب می اندازم که دارم
این تفکر تبرج (برج ساختن) بشدت در دین ما نهی شده، چرا که عده ای را خدا ضعیف آفریده و عده را غنی (وما ثابت نیست) غربال میکند، آنان که زیر بوده اند را به رو و آنان را که بالا بوده اند به زیر میکشد و ملاک به یاد خدا بودن و دستگیری و دلسوزی برای زیردستان است.
مغز کلام
آخر و عاقبت ایشان را میبینیم. ان شاء الله که توبه کنند از این همه تحریف در قرآن و تخریب باور های شیعی و ساخت تفکر یهودی در ذهن پاک جوان ایرانی و با این فرمان میبینیم روزی راکه همچون حاکم تکنوکرات خود در استخر قصر همسر پادشاه مغروق شوند
بعلت حجم بالای شبهات استاد عباس منش
این مطالب ان شاء الله ادامه خواهد داشت
درباره این سایت